بیوگرافی و زندگی نامه استاد داریوش رفیعی
همراه با معرفی 92 اثر فراموش نشدنی از استاد گرانقدر
داریوش رفیعی۱۳۰۶-۱۳۳۷ ،خوانندهدهه۱۳۳۰بود.
در روز۴ دی۱۳۰۶، در بم دیده به جهان گشود. وی فرزندلطفعلی رفیعی،نماینده مردم بم درمجلس شورای ملی بود.
پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی در همان شهر در جوانی بهخاطرموسیقی، تحصیل را دربم نیمه کاره گذاشت و به تهران آمد.
درتهران ابتدا بامصطفی گرگین زاده و سپس بامجید وفادارآشنا شد که حاصل آشنایی داریوش رفیعی با مجید وفادار ضبط ترانههایی زیبا و ماندگار مانند: «زهره» , «شب انتظار» با مطلع: شب به گلستان تنها منتظرت بودم , «گلنار» با مطلع: گلنار ، گلنار ، کجایی که از غمت ناله میکند عاشق وفادار... و بسیاری ترانه مشهور دیگر شد.
داریوش رفیعی همچنین باجواد بدیع زادهخواننده مشهور ایرانی نیز آشنا بود، به طوری که تقریباً عضو دایمی خانواده او بود.
او پس از مدتی تحمل رنج بیماری کزاز در بیمارستان هزار تختخوابیت هرانک ه امروزه با نام بیمارستان امام خمینی آن را میشناسیم در روز۲ بهمن۱۳۳۷سن ۳۱ سالگی درگذشت و او درگورستان ظهیرالدوله دفن کردند. مجموعه آثار او بانام «کاروان عمر» به کوشش شهرام آقایی پور در سال۱۳۸۷به چاپ رسیدهاست.
داریوش رفیعی غنچه ای که نا شکفته پرپر شد
پر از شور و شوق جوانی بود،قلبی به روشنی آفتاب داشت،وجودش سرشار از احساس بود،قامتی رسا و متناسب داشت،چهره اش،مصداق سبزه کشمیر بود که صدها دل را بزنجیر عشق کشیده بود.با لهجه غلیظ و شیرین کرمانی سخن میگفت و صداقت و پاکی در کلامش تبلور داشت.تازگی به(تهران)آمده بود و کسی او را نمیشناخت.سنین عمرش،بیش از بیست و یکی دو سال را نشان نمیداد.در حرکاتش تصنع و تکلف دیده نمیشد.
در سالهای ۱۳۲۶ و ۱۳۲۷ خیابانهای استانبول و نادری و لاله زار،مجلل ترین و آراسته ترین خیابانهای تهران بود…………آن جوان سبزه روی و پر شور کرمانی، ماشین قرمز رنگی داشت و گاه از ساعت ده بامداد که گردش یا خرید یا استراحت در خیابانهای لاله زار و استانبول و نادری آغاز میشد،با اتوموبیل زیبای خود در آن خیابان ها، جولان میداد.
کمتر کسی او را میشناخت ولی بعد از سال ۱۳۲۷ تا ۱۳۲۹ که بعضی شبها در رادیو آواز میخواند،مردم به تدریج با نام “داریوش رفیعی” آشنا شدند.پدرش لطفعلی رفیعی در دوره ۱۴ مجلس شورای ملی از شهر بم به نمایندگی انتخاب شده بود و خانه کوچ به تهران آمده بودند.
داریوش که در سال ۱۳۲۹ بوسیله دوست و استادش بدیع زاده بطور مستمر در رادیو ایران برنامه اجرا میکرد،سنی حدود ۲۳ سال داشت،در دبیرستان دارائی درس میخواند ولی از سالهایی که صدای گرم و دلپذیرش او را به شهرت رساند،ادامه تحصیل را رها کرد.
به صدا و شیوه خوانندگی بدیع زاده به خصوص گشاده رویی و مهربانی او علاقه بسیار داشت و بدیع زاده هم به قدری او را دوست داشت که داریوش در واقع جزو افراد خانواده او درآمده بود و اغلب شبها و روزها در خانه استاد به سر میبرد.
بلای شهرت و تهران مخوف
پدر داریوش بعد از دوره چهاردهم دیگر نماینده نشد و تا آنجا که بیاد دارم،مدت کوتاهی بعد از دوره چهاردهم گذشت که درگذشت.ظاهرا ثروت نسبتا درخور توجهی از خود باقی گذاشته بود.
مادر داریوش بانوی بزرگوار و متشخصی بود،سه پسر داشت که در میان آنان به داریوش بیش از همه علاقه مند بود.او محیط آلوده تهران را نمیشناخت و مسلما نمیدانست که فرزندش روزی در خوانندگی بشهرت میرسد و نمیدانست که این شهرت،برای عزیز ترین فرزندشچه ارمغانی خواهد آورد.
با خصوصیاتی که داریوش داشت زنان و دختران بسیاری،بدورش پرسه میزدند ولی او محیط آلوده تهران را نمیشناخت و صداقت و پاکی مردم بم را به تهران مخوف آورده بود.نمیدانست تهران چگونه صیدگاهی است و صیادان چیره دست و نابکار،چگونه بروی هر صید بی گناه و ناآگاهی ،آغوش میگشایند.
کم کم،پایش به میهمانی های شبانه باز شد، ناگهان سر از محافل رندان درآورد و در زندان فریبکاران و آدمی رویان دیو سیریت،اسیر شد و نمیدانست که:
ای بسا ابلیس آدم رو که هستپس بهر دستی نباید داد دست
روزی به خود آمد که نصیحت همه عالم به گوش او باد بود و دیگر تذکر خیر خواهان که در راس آنها مادر شریف و بزرگوارش قرار داشت،در او تاثیری نمیگذاشت.ابتدا اعتیاد به الکل و سپس ابتلا به مواد مخدر،او را در خود غرق ساخت.
یک خاطره از او
روزی قرار بود که پرویز یا حقی دو صفحه برای”موزیکال کمپانی” بمدیریت”عشقی”ضبط کند و یکروی یک روی صفحه چهار مضراب سه گاه او باشد که طرفداران زیادی داشت.
رفیعی گفته بود که منهم می آیم و ضرب چهار مضراب را اجرا میکنم.آنروز من و بیژن ترقی هم با پرویز یاحقی بمنزل رفیعی رفتیم که بمنظور ضبط او را با خود ببریم.
ساعت درحدود دو یا سه بعد از ظهر بود که بمنزل رفیعی،دیدیم هنوز خواب است!!!و سراپای ملحفه ئی را که روی خود انداخته بود،از شدت مگس سیاه شده بود.
او را بیدار کردیم و بتدریج آماده بیرون آمدن شد،در این ضمن برادر کوچک او بخانه آمد و داشت از پله ها بالا می آمد که به اطاقش برود،ناگهان دیدیم که داریوش بشدت عصبانی شد و بعر از اینکه سیلی محکمی بگوش برادرش زد،فریاد کشید:”اگر من معتاد شده ام و به این روز افتاده ام،مثلا هنرمندم،توی فلان فلان شده دیگر چرا معتاد شده ای؟“
ضمن اینکه ناراحت شدیم،دانستیم که برادر کوچک او نیز،بدام اعتیاد افتاده ولی حرکت آنروز داریوش که همراه با دنیایی دلسوزی در حق برادر بود،مبین این حقیقت بود که خود او میداند که اعتیاد چه بروز او آورده ،آن جوان خوش اندام و آزاده و مردم دوست از زندگی پریشان خود به عذاب آمده بود و به راستی در اواخر زندگی کوتاهش تحمل فرو ریختن شخصیتش را نداشت و مرگ را استقبال میکرد و دیدیم که چنین شد.
بهرحال آنروز به استودیوی “موزیکال کمپانی” رفتیم و پرویز چهار مضرابش را اجرا کرد و کسانی که آن صفحهرا دارند یا بر روی نوار ضبط صوت انتقال داده اند،بهتر است بدانند که چهار مضراب سه گاه یاحقی،داریوش رفیعی است
۱.بسوی تو
۲.سلسله موی دوست
۳.نیش و نوش
۴.جگرم
۵.الهی
۶.اه سحر
۷.یار نازنین(دوصدایی با الهه)
۸.یار سیه چشم(دوصدایی با الهه)۲اجرا
۹.بیم و امید(دوصدایی با الهه)
۱۰.ملکه گلها(دوصدایی با الهه)
۱۱.عاشق زار
۱۲.کاروان عمر
۱۳.لاله رو
۱۴.زلف پریشان
۱۵.پریشان
۱۶.بازارجوانی
۱۷.نازنین
۱۸.مستانه
۱۹.حال ما را چه پرسی
۲۰.های گل ۱
۲۱.های گل۲
۲۲.های گل۳
۲۳.شب رویایی(افسانه شب)
۲۴.واویلا
۲۵.دشتستانی
۲۶.هما
۲۷.گلنار
۲۸.لشکرغم
۲۹.شیرین
۳۰.نوری جان*
۳۱.شکوه عاشق*
۳۲.حسن گل*
۳۳.خوبان عالم
۳۴.مرگ عشاق
۳۵.باد بهاری
۳۶.زهره
۳۷.باد صبا
۳۸.عمر عاشقی
۳۹.سخنی با دوست
۴۰.عاشق سرگردان
۴۱.پیام آشنا
۴۲.دوزولفونت۱
۴۳.دوزولفونت۲
۴۴.شب انتظار
۴۵.رشته یاری
۴۶.گلستان ویران
۴۷.دام ره بلا
۴۸.ساقی
۴۹.هستی سوز
۵۰.گل
۵۱.بیا تا گل بر افشانیم
۵۲.شمشیر جفا
۵۳.دلبرا
۵۴.خبرازعشق(غم عشق)
۵۵.شب
۵۶.محفل مستی
۵۷.صیادودانه
۵۸.تنها تویی۱
۵۹.تنها تویی۲
۶۰.من کیم
۶۱.خنده عاشق
۶۲.دل دیوانه
۶۳.خلوتگه خیال
۶۴.آندوست(آواز)
۶۵.بخت آیینه ندارم
۶۶.ساغربی می
۶۷.روزوصال
۶۸.خواب وخیال
۶۹.ره دل
۷۰.سودازده
۷۱.زلف بر باد مده
۷۲.کاردل
۷۳.زلف
۷۴.خنده به لب
۷۵.ای ماه
۷۶.رازشمع
۷۷.صدای آشنا
۷۸.آن سرو که گویند
۷۹.گناه عشق
۸۰.صورتگرونقاش
۸۱.همچنان آسمان
۸۲.گاهی به نگاهی
۸۳.بزم خصوصی زهره همراه با پیانو مرتضی محجوبی
۸۴.یادی از هنرمندان(اعلام فوت رفیعی در سال ۱۳۳۷ با صدای تقی روحانی)
۸۵.بزم خصوصی مجیدوفاداروعلی زاهدی و داریوش رفیعی
۸۶.بزم خصوصی رفیعی بهمراه ضرب خودش وخانم نورالهدی مظفری دیماه ۱۳۳۷
۸۷.یک نفس ای پیک سحری (سکوت شکسته) محفل خصوصی
۸۸.یادنامه هنرمندان سهیل محمودی
۸۹.صفحه ضرب رفیعی و ویلون یاحقی بیاد رضا محجوبی
۹۰.شب جدایی*
۹۱.یک شاخه گل
۹۲.وعده وصال*